سفارش تبلیغ
صبا ویژن

                 فرصت کم

کار تنش زیاد ولی وقت من کم است

یک شب برای شست و شوی این بدن کم است

بانوی من نحیف نبود، این چنین نبود

وقتی نگاه می کنمش ظاهراً کم است

در زیر پارچه ورمش گم نمی شود

آن قدر واضح است که یک پیرهن کم است

باید چگونه جمع کنم این بساط را

فرصت کم است و آب کم است و کفن کم است

مسمار را خودم زده بودم به تخته ها

باید بمیرم آه، پشیمان شدن کم است

گیرم حسین دق نکند این چنین ولی

گریه بدون داد برای حسن کم است

آئینه آمدی و ترک خورده می روی

یعنی برای بردن تو چهار زن کم است

پیراهن حسین که کارش تمام شد

پس جای غُصّه نیست اگر یک کفن کم است

بالت، پرت، تنت، هم? پیکرت خدا

این زخم ها زیاد ولی وقت من کم است

علی اکبر لطیفیان


اولین دیدگاه را شما بگذارید

  

ماجرای عیادت سیاسی مهاجمان جنایتکار

   جریان عیادت و ملاقات ابوبکر و عمر بعد از آ، حمله بی رحمانه و پس از شدت یافتن بیمار فاطمه زهرا (سلام الله علیها) از مسلمات تاریخی بوده و هیچ تردیدی در آن نیست.(1)
ولی این واقعه سوالاتی را برای هر شخص عاقل و منصف بر می انگیزد:
اول: اینکه چرا این دو نفر زودتر برای ملاقات و عیادت نیامده و درست زمانی را انتخاب کردند که بیماری آن حضرت (سلام الله علیها) هر ساعت بیشتر شده و همه می دانستند که فاطمه (سلام الله علیها) بر اثر این کسالت و مجروحیت ایام و یا ساعاتی بیش زنده نخواهند ماند؟!
دوم: اینکه چرا فاطمه زهرا (سلام الله علیها) با اصرار زیاد این عیادت را نپذیرفته و از ملاقات با ابوبکر و عمر سرباز زد، ولی علی (علیه السلام) بالاخره پذیرفت که برای آنان رخصت بگیرد؟!

سوم: بعد از آن که به آن ها اجازه ورود داده شد، چرا فاطمه (سلام الله علیها) جواب سلام آن ها را نداده و روی از آن ها برگرداند؟! مگر جواب سلام از واجبات مسلم و یکی از آداب اکید اسلام نیست؟! مگر نه این است که جواب سلام هر شخص مسلمان واجب و ترک آن گناه است؟ آیا فاطمه (سلام الله علیها) آن دو را مسلمان نمی دانست؟!(2)
چهارم: مگر نه این است که سیره پدر بزرگوارش بر عفو و گذشت و بخشش گنه کاران بود، چرا فاطمه(سلام الله علیها)  با آن همه اصراری که آن دو نفر مبنی بر عفو و گذشت نمودند، آن ها نبخشید؟!
گرچه عفو و بخشش و گذشت از گنه کاران، سنتی نیکوست و سرلوحه رفتار انبیا و ائمه و صلحا در طول تاریخ بوده است، ولی به تعبیری که از امیر مومنان (علیه السلام) نقل کرده اند، گذشت و عفو از کسی سزاست که از عمل زشت خود شرمگین و از کرده ناروای خود پشیمان باشد.
شخص نادم سعی بر آن دارد گناهی را که مرتکب شده تدارک نماید و در مقابل ظلمی که نموده، به نحوی آن اشتباه را جبران کند. راستی اکر ابوبکر و عمر از کرده خود پشیمان شده بودند، چرا باز با با کمال بی حیایی بر مسند خلافت رسول خدا (صلوات الله علیه و آله وسلم) که حق مسلم (علی علیه السلام) بود تکیه زده و حق آن مظلوم را از او گرفتند؟!
راستی اگر آن دو پشیمان شده بودند، چرا از بازگرداندن فدک که مسلما متعلق به فاطمه (سلام الله علیها) بود، سرباز زده و امتناع نمودند؟!
با توجه به آن چه ذکر شد و با توجه به مقام و عظمت و عصمتی که فاطمه(سلام الله علیها) دارد، جواب این پرسش ها یکی پس دیگری معلوم می شود:
فاطمه زهرا(سلام الله علیها) می دانست که این عیادت ظاهری نشات گرفته از افکار پلیدی است که آن دو نفر در سر پرورانیده و با این عیادت می خواهند سرپوشی بر اعمال زشت و ناروایشان بگذارند و با یک عیادت مختصر می خواهند لکه ننگ حمله به خانه وحی و رسالت را از بین ببرند.لذا در آخرین لحظات و ساعات زندگی فاطمه (سلام الله علیها) ترسیدند که وقت را از دست داده و رفتار آن ها نقطه عطفی برای بیداری انسان های هوشیار و با وجدان باشد.
لکن حضرت فاطمه (سلام الله علیها) با مخالفت صریح و امیر مومنان(علیه السلام) با اجازه دادن به آن ها این نقشه خائنانه را نقش بر آن کردند.حضرت فاطمه (سلام الله علیها) صریحا موضع خود را در قبال اعمال و رفتار آن ها نشان داده و انزجار خویش را اعلام نموده، به ابوبکر فرمودند: ((والله لَاَدعُوَنَّ فی کُلِّ صلاه اصلّیها ، به خدا سوگند من در هر نمازی تو را نفرین می کنم.))(3) و همگان دیدند که ابوبکر چگونه گریه کنان از خانه حضرت خارج شد!!
بنابرآن چه اهل تسنن به آن اقرار دارند غضبناک بودن حضرت زهرا(سلام الله علیها) از غاصبان خلافت به دلیل مورد اذیت و آزار قرار گرفتن ایشان از جانب آن ها و پیروانشان است و بنابر احادیث صحیح که بین علمای شیعه و سنی مورد تایید است، اذیت و آزار حضرت زهرا (سلام الله علیها) اذیت و آزار رسول خدا (صل الله علیه و آله وسلم) است.بدون شک هر کس که اطلاع اندکی از آیات قرآن داشته باشد، درخواهد یافت که:
اولا: اذیت و آزار حضرت زهرا (سلام الله علیها) که همان اذیت و آزار پیامبر(صل الله علیه و آله وسلم)
 است، باعث غضب الهی و دور شدن از رحمت خداوند در دنیا و آخرت می گردد: ?إِنَّ الَّذِینَ یُؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ وَأَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا مُهِینًا?قطعاً آنان که خدا و پیامبرش را مى‏آزارند ، خدا در دنیا و آخرت لعنتشان مى‏کند ، و براى آنان عذابى خوارکننده آماده کرده است .
(4)
?.. وَالَّذِینَ یُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ ?و براى آنانکه همواره پیامبر خدا را آزار مى‏دهند ، عذابى دردناک است .
(5)
ثانیا: هر کس که مورد غضب الهی واقع شود گمراه است، چرا که: ?.. َمَنْ یَحْلِلْ عَلَیْهِ غَضَبِی فَقَدْ هَوَى? ?و کسى که خشم من بر او فرود آید ، یقیناً هلاک شده است .
(6)
ثالثا: هر کس که مورد غضب الهی واقع شود را نمی توان دوست و یاور گرفت، چرا که خداوند می فرماید: ? یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَوَلَّوْا قَوْمًا غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ
..? اى مؤمنان ! با قومى را که خدا بر آنان خشم گرفته دوست (ولی و سرپرست ) خود نگیرید.
(7)
بنابر این طبق نصّ آیات و احادیث متواتر و نیز با توجه به شواهدی که از کتاب های اهل تسنّن ذکر شد، برائت و بیزاری از چنین کسانی که مورد غضب الهی اند و در عذاب ابدی قرار دارند، لازم و واجب است.
اهل تسنن کسی را که از فاطمه (سلام الله علیها) بدگویی کند کافر می دانند، حال عقل سلیم و وجدان آگاه در مورد کسانی که حضرت صدیقه طاهره را مورد آزار و اذیّت قرار دادند و از اهانت و بی حرمتی به ایشان کوتاهی نکردند، چه حکمی می کند؟! در پایان یاد آور می شویم نارضایتی های حضرت صدیقه طاهره(سلام الله علیها)  از شیخین بیشتر از این موارد است که هر کدام خود نیازی به چندین کتاب مفصل دارد.

یک پرسش مهم:یک حقیقت تاریخی و مستدل و غیر قابل انکار اینکه حضرت فاطمه(سلام الله علیها)  به خلافت ابوبکر رضایت ندادند و همواره این نارضایتی خود را در میان خاص و عام ابراز می داشتند و هرگز به عنوان امام و خلیفه پیامبر با او بیعت ننمودند.گواه این مطلب در منابع اهل تسنن آمده است که حضرت زهرا (سلام الله علیها) خطاب به ابوبکر و عمر فرمودند: (( اِنّی اشهدالله و ملائکته اَنّکما اسخطتمانی و ما ارضیتُمانی لئن لقیت النّبی لاَشکونّکما، خدا و ملائکه او را شاهد و گواه می گیرم که شما دو نفر مرا به غضب آوردید و رضایت مرا فراهم ننمودید.اگر پیامبر خدا را ملاقات کنم حتما از شما شکایت خواهم کرد.))(8)
و نیز در عبارتی خطاب به ابوبکر فرمودند: ((والله لَاَدعُوَنَّ فی کُلِّ صلاه اصلّیها ، به خدا سوگند من در هر نمازی تو را نفرین می کنم.))
همچنین نقل شده که تا حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها)  زنده بودند حضرت علی(علیه السلام) با ابوبکر بیعت نکردند.(9)
اکنون این سوال پیش می آید: آیا حضرت زهرا (سلام الله علیها) بدون امام از دنیا رفتند و امامی برای خود نشناختند؟با توجه به این مطلب که در احادیث شیعه و سنی به طور متواتر آمده است که: (( من مات و لم یعرف امام زمانه، مات میتة جاهلیه، هر کس بمیرد و امام زمان خود را نشناسد به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است.))(10)
آیا اهل تسنن راضی می شوند که بگویند: حضرت فاطمه (سلام الله علیها) به مرگ جاهلی یعنی نعوذ بالله
با کفر، از دنیا رفته و جایگاه او جهنم است، در حالی که علمای بزرگ آن ها روایات معتبر و متعددی در کتاب هایشان آورده اند که حضرت زهرا (سلام الله علیها) سیده و سرور بانوان بهشت است.(11)
بنابراین آن حضرت با شناخت و معرفت کامل نسبت به امام زمان خویش از این عالم رخت بر بسته و از طرفی هم ابوبکر را به عنوان امام و خلیفه قبول نداشتند.پس لازم است که این بانوی پاک به امامت شخص دیگری رضایت داده باشد و همان طور که مشخص شد رضایت حضرت زهرا (سلام الله علیها) رضایت خداوند متعال است. در نتیجه خداوند به خلافت کسی راضی است که حضرت فاطمه(سلام الله علیها)  هم به خلافت او راضی باشد و آن شخص کسی نیست جز مولای متقیان و امیر مومنان حضرت علی ابن ابیطالب (علیه السلام).

 پی نوشت ها:
1- الامامه و السیاسه-علل الشرایع-الامام علی بن ابی طالب (علیه السلام)-بحارالانوار.
 
2-الامامه و السیاسه
3- الامامه و السیاسه
4-سوره احزاب آیه 57
5-سوره توبه آیه 61
6- سوره طه آیه 81
7- سوره ممتحنه آیه13
8- الامامه و السیاسه- کفایه الطالب
9-صحیح بخاری- صحیح مسلم-تاریخ طبری-شرح نهج البلاغه
10- شرح المقاصد- صحیح مسلم- مسند احمد بن حنیل-مستدرک الحاکم


اولین دیدگاه را شما بگذارید

  


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ